بسم الله الرحمن الرحیم

وإِن یَکادُالّذینَ کَفَرولَیُزلِقونَکَ بِأَبصرِهِم لَمّاسَمِعُواالذِّکرَویَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ ومَاهُوَ إِلاّذکرٌلِلعَلمین

بسم الله الرحمن الرحیم

وإِن یَکادُالّذینَ کَفَرولَیُزلِقونَکَ بِأَبصرِهِم لَمّاسَمِعُواالذِّکرَویَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ ومَاهُوَ إِلاّذکرٌلِلعَلمین

تاتا عشق مامان و بابا


سلام عزیز دل مامان 


این روزا مدام در حال تغییر رفتاری و هر روز شیرین تر و خواستنی تر از قبل میشی طوری که وقتی خواب هستی هم دلتنگت میشیم

 

دیگه از نوزادی  به خردسالی وارد شدی و این کاملا توی رفتارهات مشخصه  خیلی نسبت به قبل مستقل تر شدی و  گاهی میخوای که تنهایی غذا بخوری و تا قاشق دست خودت نباشه غذا نمیخوری و لیوان اب رو هم حتما خودت بتنهایی باید بگیری و سر بکشی   


خییییییلی هم اجتماعی تر از قبل شدی و وقتی پارک میریم همش مشغول بازی با بچه ها و حتی بزرگتر ها میشی .و حسابی خودتو تو دل همه جا میکنی.    


خیلی با غریبه ها احساس راحتی میکنی و  میری پیششون و کنارشون میشینی و این منو بابا هستیم که دورادور مراقبت هستیم و دلمون شور میزنه که زیاد با ادم هایی که نمیشناسی رابطه نداشته باشی ولی چون از این رفتارهات و اینکه ترسو و خجالتی نیستی خوشحالیم سعی میکنیم زیاد مانعت نباشیم.


  

توی حرف زدن هم هزار ماشالله پیشرفتت خیلی خوبه و دیگه تقریبا  هرچیزی که میشنوی رو تکرار میکنی و جمله های دوکلمه ای و گاهی سه کلمه ای میگی مثلا همین امروز بود که رفتی پشت مبل که توپت رو بیاری ولی گیر کردی و بلند بلند میگفتی :

من گیر کرد .....من گیر کرد....

و من و بابا سعید هم که از خنده غش کرده بودیم اومدیم نجاتت دادیم.


 

من و بابا عاشق ممنون گفتن هات شدیم که محاله یادت بره و وقتی هم چیزی به من و بابا میدی اگه یادمون نباشه بگیم ممنون خودت قبل از ما میگی :منون منون        

    

کلمه هایی که میگی خیلی زیادن ولی اونایی که الان خاطرم هست رو مینویسم:


تنگال -چنگال

تمپایی- دمپایی

کولل-کولر 

میدی-مهدی

بینی

ابرو

دست

پا

بله

خاله

بسه

پاشو

دودوتا

سه

بسه

هاپو

گوش(گوخ) «ش» رو نمیتونی تلفظ کنی هنوز

                                                                                     

بابا نیست (وقتی بابا قایم میشه)

بابا سید(بابا سعید...وقتی بابا از در میاد تو بلند اسمشو میگی و ذوووووق میکنی )        


                        تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری 
ششم www.pichak.net کلیک کنید


بابا رفت(وقتی بابا میره سر کار)


بهت میگیم اسمت چیه؟....میگی :تاتا ....البته صداتو کلفت و مردونه میکنی

 

وقتی میگم مامان دست نزن...انگشت اشاره اتو میاری جلوی صورتت    و میگی :دس نزن و میخندی

یک روز که برده بودمت حموم   یا بقول خودت اب بازی(آب باسی) بعد از اب بازی که بابا سعید اومد تو رو ببره بهش گفتم زود حوله رو بپیچ دورش یخ کرد

اونوقت تو هم با زبون شیرینت در حالی که سردت بود گفتی: یخ کرد یخ کرد


خیلی خیلی شیرین و بامزه بودی عسل مامان

وقتی من دست بابا رو میگیرم زودی میای و تو هم دستش رو محکم بغل میکنی و میگی: بابا منه ...   بابا منه ....نمیدونی وقتی اینجوری میگی چه عشقی میکنیم

و همینطور اگه بابا بگه  مامان منه.. زودی میای منو بغل میکنی و میگی ماما منه ..ماما منه ..الهییییییییییییی فداااااات بشم  همه ی وجود مامان

 

و جدیدا به دایی میگی داتی  با اینکه قبلا درست میگفتی و وقتی من میگم دایی منه  زودی میپری دایی رو بغل میبکنی و میگی داتی منه ..داتی منه و اونموقع هست که دایی از ذوقش محکم بغلت میکنه وحسااابی ماچ ماچیت میکنه


وقتی هم از آب بازی توی حمام خسته میشی میگی: آب باسی بسه..آب باسی بسسسسسسسسه  و از تو وان بلند میشی و میری سمت در حموم


ودیگه اینکه یه پسر عموی جدید هم به اسم حسین پیدا کردی که 16 فروردین امسال بدنیا اومده اینم عکس حسین کوچولو










نظرات 4 + ارسال نظر
مامان آرتین یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 ساعت 10:34 http://artinemaman.blogfa.com

وای چه عسل شیرین زبونی . آفرین به تاتا جون که به این خوبی حرف می زنه . وای کی می شه آرتین هم مثل تو حرف بزنه

مرسیییی عزیزم ایشالا ارتین جون هم همین روزا علاوه بر نگاه شیرینش با حرف هاش هم حسااابی دلتونو میبره

شیرین مامان نیما دوشنبه 19 اردیبهشت 1390 ساعت 08:53 http://nima1357.blogfa.com

سلام دوست عزیز اگه با تبادل لینک موافقین برام پیام بزارین. مرسی

ممنون عزیزم .لینک شدید

مامان آرتین دوشنبه 19 اردیبهشت 1390 ساعت 11:18 http://artinemman.blogfa.com

جواب سوالت رو اینجا می دم . یه روز اومدم دیدم بلاگفای آرتین باز نشد . وبلاگ بچه دوستم هم دو روز بود باز نمی شد . چند روز بعد قالب وبلاگ خود به خود عوض شد!!!
واسه همین تصمیم گرفتم مطالبش رو تو نی نی وبلاگ هم بنویسم .
البته الان بلاگفا رو بیشتر آپ می کنم اما همش می ترسم یه روز بیام ببینم وبلاگ آرتین کاملاًحذف شده .

ایشالا که وبلاگش همیشه بمونه و پر بشه از خاطرات قشنگش

سودی مامان پندار یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 09:42

سلام مامان طاهای گل
ماشالا به این گل پسر
بوس و بغل واسه دوتاییتون

مرسییییییی سودی جونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد