شنبه برای اولین بار کوچولوی عزیزم رو گذاشتم پیش مامانم و با خواهرم رفتم بازار برای
خرید یه سری چیزای تولد طاها جونم ..وای خدا جون اگه بدونی چقدر سخت بود
واسه اولین بار سه ساعت از عزیزترین موجود کوچولوی دنیا دور بودم . فقط خدا میدونه
همه حواس و فکرم پیش پسرم بود
با اینکه مطمئن بودم مامان و خواهر کوچولوی
مهربونم از خودم هم بهتر بهش میرسن ولی با این حال توی خیابون حتی یک ثانیه هم
از فکرش بیرون نمی اومدم مدام فکر میکردم نکنه شیر بخواد نکنه دلتنگم بشه نکنه ..
خلاصه تا برگشتم خونه هزار بار زنگ زدم به مامان که از حال طاها بپرسم بیچاره مامان
نگرانیه منو که دیده بود طاها رو از بغلش زمین نذاشته بود حتی وقتی هم که طاها
جونم خوابش گرفته بود مامان اونو یک ساعت تو بغلش نگه داشته بود تا من برگردم .توی
بازار تا کسی به گوشی خواهرم زنگ میزد سریع ازش میپرسیدم کیه؟ کیییه؟ کیییییه؟
اونم کلی بهم میخندید و میگفت شدی مثل پدر اعتماد الملک توی فیلم قهوه تلخ !!
پ ن : نمیدونم چرا قالب وبلاگم نیست؟؟
سلام من امروز برای اولین بار وبلاگ ساختم و میخاستم چند تا وبلاگ رو نگا کنم تا چیزایی یاد بگیرم که مال شما رو دیدم/خیلی از این کارتون خوشم اومد حسابی حال کردم با ایده ثبت خاطراتتون/اومیدوارم خودتون و نی نی تون همیشه سلامت با شین
خیلی ممنونم .
منم امیدوارم شما همیشه سلامت وموفق باشید.
سلام عزیزم
همه ما مادرها همیطور هستیم.هرچند خرید رفتن با بچه ها واقعا سخته اما بازم دلمون براشون تنگ میشه.
قالب وبلاگت رو من هم نتونستم ببینم!!!
احتمالا یا کدش رو حذف کردی
یا ابزار جدیدی به وبلاگت اضافه کردی که مشکل ایجاد کرده و باید کد اون ابزار جدید رو از وبلاگت حذف کنی
مرسی دوست عزیزم فکر کنم مشکلش خودبه خود حل شده
فرشته ها رو ببوس
سلام خوبی؟
قالب وبلاگت بهم ریخته. یک بار عوضش کن و دوباره برگردون به قالب فعلی درست میشه فقط قبلش سن شمار طاها جون را جائی کپی کن که مجبور نشی دوباره درستش کنی.
قربونت برم آرزو جون خدا رو شکر خوبم.برا راهنماییت هم ممنووونم خدا رو شکر خودش درست شد الان میتونم قالب رو ببینم
سلام دوست عزیز
خوشحال می شوم از بلاگ ما نیز دیدن فرمائید[گل][گل]
carlotteiran.blogfa.com
حتما
ممنون شما هم مهربونید