عزیزدل مامان چند روزی هست که یه مجموعه آموزش نقاشی برای شما گرفتم که باعث شده خیلی به نقاشی کشیدن علاقه پیدا کنی
و دیشب که برای افطار عمه سمیه جون همه رو دعوت کرده بود شما گفتی که میخوای نقاشی هات رو با خودت ببری اونجا و بفروشیشون !
پشت همه نقاشی ها امضای خودت رو زدی و قیمت نوشتی (اونم قیمت های میلیونی!!)
هر چی اصرار کردم که اجازه بده یادگاری نگهشون داریم فایده نداشت و شما تصمیم جدی گرفته بودی
خلاصه همه ی نقاشی هات فروش رفتن و پولشون رو ریختی توی قلکت
عزیز دل مامان امشب وقتی داشتی مسواک میزدی گفتی که دندونت درد میکنه و نمیتونی مسواک بزنی
وقتی چک کردم متوجه شدم که کوچولوی مامان دیگه کم کم داره مرد میشه و دندون های شیریش داره میوفته
خلاصه کلی با هم خوشحالی کردیم و شاد شدیم
سلام پسر عزیزم
امروز دوشنبه ٣١خرداد شما رسما برای پیش دبستانی توی مدرسه ی مورد علاقه مون صالحین ثبت نام شدی
ان شا الله که مرد کوچک من همیشه موفق و شاد باشه