عزیز دلم حالا دیگه میتونی خودتو سینه خیز جلو ببری ........کلی از این کار خوشت
اومده فقط باید بذارمت روی زمین به میل خودت به همه جا سرک بکشی اولین باری
که تونستی سینه خیز بری خونه مامان بزرگ مهمون بودیم داشتم نمازمو میخوندم که
دیدم دایی اومده و اصرار که بیا ببین گل پسرت چیکار میکنه نمازم که تموم شد اومدم و
دیدم که بابایی و دایی یه عروسک گذاشتن جلوت تو هم برا گرفتن عروسک عرض اتاقو
راه رفته بودی خیلییییییییی عاشقتم کوچولوی نازم نمیدونی با هر پیشرفت حتی به
ظاهر کوچیکت چقققققققدر خوشحال میشم
خدا رو شکر و هزار ماشاالله به پسر نازم