حتما هر کی پست قبلی رو می بینه کلی تعجب میکنه که این چیه تو وبلاگ طاها کوچولو
به نظر من اون قشنگ ترین پستی یه که تا حالا تو این وب نوشته شده اگه تونستین
حدس بزنین چرا !!!!!!! درستهههههههه این پست رو خود طاها جونم نوشته وقتی که
مامان اونو رو تخت به خیال اینکه تو خواب عمیقه رها کرده بود و خودش رفته بود تا یه
چیزی بخوره طاها کوچمولوی ناز من هم از فرصت استفاده کرده و برا خودش تو وبش
مطلب نوشته با اومدن من کلی هیجان زده شده بود و منم غش کرده بودم از خنده
...... البته الانم دنبال یه مترجمم که بیادو اونو برام ترجمه کنه
این اقا کوچولوی ما الان دیگه حسابی با دهنش صداهای مختلف در میاره و برا خودش اواز
میخونه و پووووووووووووف پووووف میگه...موقع گریه کردن هم
اگه من یا بابا سعیدش جلوی چشمش باشیم جوری باگریه میگه باااااباااا یا ماااا مااااکه دلمون میسوزه براش و زودی بغلش میکنیم خلاصه کلی خودشو واسمون لوس میکنه
..... با رو روئکش هم کل خونه رو می چرخه
تبحر داره یکبار
اینقدر خم شده بود که کم مونده بود از تو روروئک بیاد بیرون وروجک مامان .... یک کار
دیگه هم بابا سعیدش داره یادش میده اونم دست دادنه وقتی بابایش دستشو میاره جلو
و میگه سلام اونم دست کوچولوش رو میده به باباش
البته هنوز کامل یاد نگرفته ولی بابا سعیدش هر روز باهاش تمرین میکنه
این لالایی رو تازه یاد گرفتم و شبا برات میخونم تا به خواب ناز بری قربونت برم الهی
لالا لا لا گل مریم فدای تو شوم هر دم
لالا لا لا گل نازم خودم رو من فدات سازم
لا لا لا لا گل یاسم تموم عمر به پات وایسم
لالالالا گل مینا به عشق تو چشام بینا
لالا لا لا گل شب بو تویی خوشرنگ تویی خوشبو
لالالالا گل پونه بابات میاد زودی خونه
لالالالا گل لادن همه خوبی به تو دادن
لالالالا گل نعناع فدای اون قد رعنا
لالالالا گل لاله دوست داریم منو خاله
لالالالا گل چایی دوست داریم منو دایی
لالالا لالایی لالاکن
پسر جونم لالالالا لالا کن
گل خوبم لالالالا لالا کن
کنون که مادرت اندر کنارت
تمام هستیش باشد نثارت لاللا کن نازنینم خوب لالا کن
جگر گوشه گل محبوب لالا کن
لالا کن نازنینم خوب لالا کن جگر گوشه گل محبوب لالاکن
بخواب راحت بخوام آرام کنون که بچه هستی
نثارت میکنم عمرم عزیزم من دو دستی
به پایت می نشینم تا دم صبح
لالا کن نازنینم تا خود صبح
عزیز دلم وضعیت بدنی تو نشون میداد که دیگه باید کم کم غذای کمکی رو برات شروع
کنیم من غذای کمکی تو رو از پنج ماهگی شروع کردم
البته تو چهار ماهگی دندون در اوردی و برای سفره و غذایی که ما میخوردیم هم خیلی
حرص میزدی
دیگه طوری شده بود که من و بابا سعید با هم نمیتونستیم غذا بخوریم باید نوبتی تو رو
میگرفتیم تا اون یکی غذاشو بخوره
داشته باشم . غذا رو برات اول از همه با پوره هویچ شروع کردم و الان که
شش ماهت شده دیگه فرنی و حریره بادام و پوره سیب و این جدیدا هم سوپ ماهیچه
بهت میدم که خدا رو شکر خیلی دوست داری
ولی نمیدونم چرا فقط با برنج میونه خوبی نداری وقتیبرات درست میکنم خیلی از مزش خوشت نمیاد و دهنتو باز نمیکنی که بخوری منم اونو
از لیست خوراکی هات حذفش کردم چون خودم هم زیاد مایل نیستم با برنج چاق بشی
عزیز دلم مامان سعی میکنه همیشه برات غذاهای خوب و مقوی طبق اصول تغذیه ای
غذای کودک(که بعد ازمدت زیادی تحقیق و مشاوره و خوندن کتابای مختلف به دست
اورده ) درست کنه
قند عسل مامان اینم یه عکس از اولین غذا خوردنت
هزار ماشاالله به پسرک غذاخور مامان و بابا
عزیز دلم حالا دیگه میتونی خودتو سینه خیز جلو ببری ........کلی از این کار خوشت
اومده فقط باید بذارمت روی زمین به میل خودت به همه جا سرک بکشی اولین باری
که تونستی سینه خیز بری خونه مامان بزرگ مهمون بودیم داشتم نمازمو میخوندم که
دیدم دایی اومده و اصرار که بیا ببین گل پسرت چیکار میکنه نمازم که تموم شد اومدم و
دیدم که بابایی و دایی یه عروسک گذاشتن جلوت تو هم برا گرفتن عروسک عرض اتاقو
راه رفته بودی خیلییییییییی عاشقتم کوچولوی نازم نمیدونی با هر پیشرفت حتی به
ظاهر کوچیکت چقققققققدر خوشحال میشم
خدا رو شکر و هزار ماشاالله به پسر نازم
طاهای خوشکلم یه روز که منو بابایی کنار تخت داشتیم با هم حرف میزدیم
یهو از روی کمر غلت زدی و خودت بدون کمک برگشتی روی شکم
خودت کلی از این کار جدیدت تعجب کرده بودی ما هم از خوشحالی نمیدونستیم چکار کنیم
بابایی هم سریع از اون لحظه عکس
گرفت تا برات یادگاری باشه از اولین موفقیت هات تو زندگی . انشالله که همیشه موفق و شاد باشی پسر نازم اینم همون عکسه:
عزیز دلم حسابی برا خودت اقا شدی حالا دوتا دندون خوشکل هم داری که مامان اصلا
متوجه نشد کی اومدن بیرون .... فقط یه روز صبح که بابا سعیدت از خواب بیدار شده
بود اومد بالای سرت و گفت خواب دیدم طاها جونم دندون دراورده من که باورم نمیشد
خوابش واقعی باشه ولی وقتی با اصرار اون توی دهن کوچولوتو چک کردیم دیدیم
بععععععله اقا کوچولوی ما دو تا مروارید خوشکل در اورده و ما اصلا متوجه نبودیم ....
مامان جون انشالله دندونای خوشکلت مبارکت باشه عزیز دلم خیلی خیلی دوست دارم نفس مامان